loading...
معبر سایبری ولایت
linux بازدید : 10 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

سلام. انگشتانی که بر سر دکمه های کیبورد لب تاپم میخورد متبرک آستانیست که او را رضا می نامند و شاه خراسان. هوای زیارت که به سرت می زند خودش بلیطت را جور می کند خودش برایت در باز می کند خودش به میزبانی ات می آید. مخصوصاً که نذر داشته باشی از ترمینال تا خود حرم پیاده بروی تا اندکی سختی راه را به لطف دیدار یار به جان و دل خریده باشی.

به رسم ادب از صحن آزادی دست به سینه گذاشتم و سلامت گفتم اما تو را باز هم در میان جلال و شکوه دیدم و متحیر که رضاجان تورا چه نیاز به این همه طلا و نقره و  مرمر و ...؟ توکه ساده میزیستی و ساده می پوشیدی پس این همه شوکت و جلال از کدامین گوشه ی تاریخ زندگی تو نشأت گرفته است؟

نا خداگاه یاد فقیری افتادم دم درب ورودی که می گفت این همه طلا داری رضا جان اندکی هم سهم ما کن. و در ذهنم سؤالی پیش آمد که آن همه نذر و کمک خرج چه می شود؟؟؟ اگر قرار بود نیمی از آن همه ثروت خرج فقرا می شد اصلا فقیری داشتیم؟

حقیقتش ماندم وارد روضه منوره بشوم یا نشوم! آن رضا کجا و این رضا کجا؟ که یاد فیلم نظافت حرم توسط مقام معظم رهبری افتادم. محل ندادنشان به بعضی ها گویای خیلی از حرف ها بود. با خودم گفتم چشم به این همه شکوه و جلال ببند و رضایی که با دل می شناسی زیارت کن.

بعد از زیارت و درد و دلی با امام رئوف، به دنبال زیارت عصای منسوب به ایشان راهی صحن انقلاب شدم. از قدیم گفته اند حسادت خوب نیست اما بدجور به مردگانی که آخرین زیارتگاهشان حرم بود حسادتم می شد. خوشبحالشان که بدرقه کننده راهشان یکی مثل رضاست.

برچسب ها عکس - امام رضا ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    خواهان چه مطالبی در معبر سایبری ولایت هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 69
  • بازدید کلی : 1,078